آن روزها که چــشم تو را کــم نداشتم
آن روزها که چــشم تو را کــم نداشتم
پیراهنی بــه رنگ مـحـرم نداشتم
هــرگز نمیســرودمت ای آبـیِ زلال
طبعی اگر به پاکی شبنم نداشتم
این روح شاعــرانة زیباپرست را
آن روزها کــه با تـو نــبودم، نداشتم
گر وا نبود پنجرهام، رو بـه سوی تو
کــاری به کار مــردم عالـَـم نداشتم
باور کــن ای رفیـق اگـر دوریات نبود
میــلی به ایــن تغزّل پُرغـم نداشتم
دیشـــب کـسـی نبــود و برای گریستن
غــیر از صــفای آینه هـمدم نداشتم
عمری گذشـت و ساختهام بـا نداشتن
ای دل چه خوب بود تو را هم نداشتم!
شعر از سعید بیابانکی