من هر گلي را آب دادم زردتر شد
من هر گلي را آب دادم زردتر شد
هر دست سردي را گرفتم، سردتر شد
هي قد کشيدم زير بار مشکلاتم
من زندگي را ساختم او مردتر شد
سيلي به سيلي صورتم را سرخ کردم
من درد پشت درد و او بي دردتر شد
با درد، با اندوه، با ترديد و با اشک
هي زن شدم، هي زندگي نامردتر شد
گفتم مگر با اين غزل تسکين بگيرم
با بيت بيتش سينه ام پر درد ترشد .
شعر از بیتا امیری