دوباره کوچه ام امشب تو را قدم می زد
دوباره کوچه ام امشب تو را قدم می زد
و فکر می کنم این بار از تو دم می زد
و سنگفرش و شب و ماه و باد پاییزی
که استعاره ی شعر مرا رقم می زد
کنار خانه ی تکراریت رسیدم باز
همان شبی که دلم با دلت قدم می زد
رسیده ام به جوابت تو راست می گفتی
که منطق دگری عشق را رقم می زد
چه نقشه ها که کشیدم برای دیدن تو
و نقشه های مرا آسمان به هم می زد
میان دفتر تو می نوشتم اسمم را
و می رسید کسی و مرا قلم می زد
شعر از مریم وزیری