سقوط می کنم از هر نسیم خنده ی تو
سقوط می کنم از هر نسیم خنده ی تو
در آستانه ی هر بوسه ی مکنده ی تو
همان شبی که خدا در تنم مخابره شد
شدم خدای شیاطین ِ پاک و بنده ی تو
شدم نیایش ِ دیوانه وار عقربه ها
در ازدحام ِخروسان ِ چرخ دنده ی تو
و کوک می شدم از تیک تاک ِ یک تصمیم
در انفجار ِ خدایان ِ آورنده ی تو
در آن میان که هوا هم تقلبی شده بود
به بوی اُدکلن ِ وحشی و زننده ی تو
چه پاک می شدم از صورتی که می خندید
درون ِ گوشی همراه تاشونده ی تو
شعر از از فرهاد محمودوند