از این لشکر کسی بی لطفت از دنیا نخواهد رفت
از این لشکر کسی بی لطفت از دنیا نخواهد رفت
کسی با تشنگی از ساحل دریا نخواهد رفت
شهادت می دهد سرهای سربازانت از این پس
بجز سربند "نامت" پرچمی بالا نخواهد رفت
پسر دادیم و سر دادیم و عالم را خبر دادیم
که با خون جگر مهر تو از دلها نخواهد رفت
شلمچه یا دمشق, از عکسهای هر دو مردستان
یقین دارم که این لبخند پر معنا نخواهد رفت
دوات خون تدارک دیده اند اینجا حبیبانت
که عاشق با شهادتنامه بی امضا نخواهد رفت
چراغ خیمه ات را ذره ای هم کم مکن ای عشق
تو بیعت هم که برداری کسی از ما نخواهد رفت
شعر از سعید صاحب علم