پر می زنند روی زمین یا کریم ها
پر می زنند روی زمین یا کریم ها
بی همزبان شدند زبان بسته سیم ها
صدها شکوفه سینه ی خود باز کرده اند
تا گل شوند از برکات نسیم ها
تنها دو قطره آب فرو گر رود به خاک
از آب مبکشند گیاهان گلیم ها
شادند زیر ساقه ی گلها علف و خار
یعنی بهار رفته میان یتیمم ها
لازم به دست کاری ما نیست بی گمان
می افتد از رواج و رونق گریم ها
صدها غزل اضافه به دیباچه ها شوند
شاعر شود زمین و زمان از شمیم ها
با تو کتاب شعر خدا باز می شود
در نای هر پرنده الف لام و میم ها
شعر از خلیل رویینا