روزمرگ صنوبر و سرو است ، نطفه ی آه شکل می گیرد
روزمرگ صنوبر و سرو است ، نطفه ی آه شکل می گیرد
موریانه ، تبر در این وادی، هر دو همراه شکل می گیرد
گرچه خاموش می شود هر برگ، روی تر شاخه های افتاده
بس که نور از درخت برخیزد ،نطفه ی ماه شکل می گیرد
رو به تکرار می رود تاریخ ، با که گوید کسی غم دل را
از دوباره صدای تنهایی ، در دل چاه شکل می گیرد
یک طرف روی لب هوالابلیس، سوی شیطان برد جماعت ررا
یک طرف بر لبان خشکیده قل هوالله شکل می گیرد
بعد از این مرگ عالمی دارد، دور دست تبسم و شادی است
سرجدایی چه لذتی دارد، مرگ دلخواه شکل می گیرد
یک نفر حرفه اش فقط ذبح است، قلع و قمع گلو فقط بلد است
بر گلوی حریر و ابریشم ، دست گمراه شکل می گیرد
می کند کم کم آفتاب غروب ، باد و طوفان به صحنه می آیند
یک طرف کوه قامت یک زن ، یک طرف کاه شکل می گیرد
شعر از خلیل رویینا
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۸/۱۹ ساعت توسط م مهر
|