مرا گویی كه چونی؟ چونم ای دوست


مرا گویی كه چونی؟ چونم ای دوست
جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست

حديث عاشقي بر من رها كن
تو ليلی شو، كه من مجنونم ای دوست

به فريادم ز تو هر روز، فرياد!
از اين فرياد روز افزونم ای دوست

شنيدم عاشقان را می‌نوازی
مگر من زان ميان بيرونم ای دوست

نگفتی گر بيفتی گيرمت دست!؟
ازين افتاده تر كه‌اكنونم ای دوست؟!

غزل‌های نظامی بر تو خوانم
نگيرد در تو هيچ افسونم ای دوست

شعر از نظامی


زندگی نامه نظامی

نظامی گنجه‌ای (گنجوی)، جمال‌الدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی متخلص به نظامی (زادهٔ ۵۳۵ در گنجه - درگذشتهٔ ۶۰۷-۶۱۲) شاعر و داستان‌سرای ایرانی[۲][۳][۴][۵][۶][۷] ، ایرانی‌تبار[۱] و پارسی‌گوی قرن ششم هجری(دوازدهم میلادی)، که به‌عنوان پیشوای داستان‌سرایی در ادب فارسی شناخته شده‌است

از زندگانی نظامی اطلاعات دقیق در دست نیست و در بارهٔ سال تولد و وفات او نقل‌های تذکره‌نویسان مختلف است. آنچه مسلم در شهر گنجه می‌زیست و در همین شهر وفات یافت.

وی خیلی زود یتیم شد[۹][۱۰] و از ابتدا توسط دایی مادرش بزرگ شد و تحت حمایت وی تحصل نمود. مادر او از اشراف کرد بوده و این بر پایهٔ یک بیت از دیباچهٔ لیلی و مجنون («گر مادر من رئیسهٔ کرد...») دانسته شده‌است.[۱۱][۹][۱۲] در باره زادگاه پدری او آنچه در تذکره‌ها آمده بر پایهٔ برخی از شعرهای او روستای تا در تفرش است.[۱۳]

اغلب نظامی گنجوی را به استناد اشعاری متولد روستای تا در تفرش می‏دانند. نظامی خود می‏سراید:

به تفرش دهی هست تا نامِ او
نـــظامــی از آنـــجا شــده نامجو

شیخ بهایی نیز در اشعار خود به این انتساب اشاره می‏کند:

ز اهل تفرش است آن گوهر پاک
ولی در گنجه چون گنج است در خاک[* ۱]


از اشاره‌های موجود در خسرو و شیرین دانسته می‌شود که اولین همسر او، کنیزکی که دارای دربند به عنوان هدیه برایش فرستاده بود، زمانی که نظامی سرودن خسرو و شیرین را به پایان رساند و پسرشان محمد هفت سال بیشتر نداشت، از دنیا رفته بوده‌است.[۱۴][* ۲] در لابلای شعرهای نظامی اشاره‌هایی به دو همسر بعدی او نیز دیده می‌شود که هر دو در زمان حیات شاعر درگذشته‌اند.[۱۵]


نظامی از دانش‌های رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، علوم اسلامی و زبان عرب) آگاهی وسیع داشته و این خصوصیت از شعر او به‌روشنی دانسته می‌شود. از معاصران خود با خاقانی دوستی داشت، و در مرثیهٔ او سرود:

همی گفتم که خاقانی دریغاگوی من باشد
دریغا من شدم آخر دریغاگوی خاقانی

نظامی همه عمر خود را در گنجه در زهد و عزلت بسر برد و تنها در ۵۸۱ سفری کوتاه به دعوت سلطان قزل ارسلان (درگذشتهٔ ۵۸۷) به سی فرسنگی گنجه رفت و از آن پادشاه عزت و حرمت دید. نظامی هرچند شاعری مدح‌پیشه نبوده، با تعدادی از فرمانروایان معاصر مربوط بوده‌است، از جمله: فخرالدین بهرامشاه پادشاه ارزنگان از دست‌نشاندگان قلج ارسلان سلطان سلجوقی روم که کتاب مخزن الاسرار را به نام او کرده‌است، اتابک شمس‌الدین محمد جهان پهلوان که منظومه خسرو و شیرین به او تقدیم شده‌است، طغرل بن ارسلان سلجوقی و قزل ارسلان بن ایلدگز که در همین منظومه از ایشان نام برده‌است، ابوالمظفر اخستان بن منوچهر شروانشاه که لیلی و مجنون را به نام او کرده‌است.

نظامی در فاصلهٔ سال‌های ۶۰۲ تا ۶۱۲ در گنجه درگذشت و آرامگاهی به او در همان شهر منسوب است.

اثر معروف و شاهکار بی‌مانند نظامی، خمسه یا پنج گنج است که در قلمرو داستان‌های غنایی امتیاز بسیار دارد و او را باید پیشوای این‌گونه شعر در ادب فارسی دانست. خمسه یا پنج گنج نظامی شامل پنج مثنوی است:

  • مخزن الاسرار، در بحر سریع، در حدود ۲۲۶۰ بیت مشتمل بر ۲۰ مقاله در اخلاق و مواعظ و حکمت. در حدود سال ۵۷۰ به اتمام رسیده‌است و از آن است این ابیات:
هر که تو بینی ز سپید و سیاه
بر سرکاری است درین کارگاه
جغد که شوم است به افسانه در
بلبل گنج است به ویرانه در
هر که درین پرده نشانیش هست
درخور تن قیمت جانیش هست


  • خسرو و شیرین، در بحر هزج مسدس مقصور و محذوف، در ۶۵۰۰ بیت، که به سال ۵۷۶ ه'. ق. نظمش پایان گرفته‌است. ابیات زیر در توصیف آب‌تنی شیرین از آنجاست:
چو قصد چشمه کرد آن چشمهٔ نور
فلک را آب در چشم آمد از دور
سهیل از شعر شکرگون برآورد
نفیر از شعری گردون برآورد
پرندی آسمان‌گون بر میان زد
شد اندر آب و آتش در جهان زد


  • لیلی و مجنون، در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور و محذوف، در ۴۷۰۰ بیت. نظم این مثنوی به سال ۵۸۸ هجری به پایان رسیده‌است و از آنجاست:
مجنون چو حدیث عشق بشنید
اول بگریست، پس بخندید
از جای چو مار حلقه برجست
در حلقهٔ زلف کعبه زد دست
می‌گفت گرفته حلقه در بر
کامروز منم چو حلقه بر در


  • هفت پیکر (که آن را بهرام‌نامه و هفت گنبد نیز خوانده‌اند)، در بحر خفیف مسدس مخبون مقصور و محذوف، در ۵۱۳۶ بیت، در سرگذشت افسانه‌ای بهرام گور. از آن منظومه‌است در وصف ایران:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد
میانگیز فتنه میافروز کین
خرابی میاور در ایران زمین
تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج
مکن ناسپاسی در آن مال و گنج


  • اسکندرنامه، در بحر متقارب مثمن مقصور و محذوف، در ۱۰۵۰۰ بیت، مشتمل بر دو بخش شرفنامه و اقبالنامه که در حوالی سال ۶۰۰ به اتمام رسیده‌است. و از آنجاست این ابیات در مرگ دارا:
سکندر چو دانست کآن ابلهان
دلیرند بر خون شاهنشهان
پشیمان شد از کرده پیمان خویش
که برخاستش عصمت از جان خویش
چو در موکب قلب دارا رسید
ز موکب روان هیچکس را ندید
تن مرزبان دید در خاک و خون
کلاه کیانی شده سرنگون