وقتی نمی خواهیم می خواهند ما را
وقتی نمی خواهیم می خواهند ما را
انگار برعکس است اصلا کار دنیا
آخر کسی با چشم خود دید ه است یک بار
امواج بر خیزند از ساحل به دریا؟
این قصه تکراری ست مادر دست بردار
تا کی به خوردم می دهی ازماست برما؟
از دید آدم های دل مشغول و دل تنگ
فرقی ندارد آسمان اینجا و آنجا
حتی اگر ما جمعمان هم جمع باشد
هریک به نحوی باز هم هستیم تنها
دارا گلیم اش را کشید از آب بیرون
پا مال شد تنها در آخر سهم سارا
یک بار هم برخیز و پا بگذار درگود
با حرف هم چیزی عوض خواهد شد آیا؟
شعر از الهام دیداریان