حزن صدايت سوختن را ساده تر مي كرد
حزن صدايت سوختن را ساده تر مي كرد
دل را براي عاشقي آماده تر مي كرد
لحنت پر از آرامشي كمياب و دور از دست
چشمان سرسخت مرا هم ساده ترمي كرد
آسان تر از فكري كه پيش از آن ...غرورم را
آهسته آسان گيرتر افتاده تر مي كرد
دلدادگي هاي هزاران ساله را حتي
از شعر بيرون مي كشيد از باده تر مي كرد!
يك بار ديگر كودكي مي كردم و هر روز
اين كودك دلساده را دلداده تر مي كرد
وقتي كه مي خواندي (سلام اي كهنه عشق من)
بد جور لحنت در دل تنگم اثر مي كرد!
بال و پر دل را كه دنيا چيده بود اما
همراه تو بي بال و بي پر هم سفر مي كرد!
بايد بسوزد تا غزل باشد بسوزاند!
حزن صدايت سوختن را ساده تر مي كرد!
شعر از نغمه مستشار نظامی