این جاده نیل است و باید موسایی از نو بسازم
اعجازی از جنس اشکم ، دریایی از نو بسازم

دنیای من هفت سنگ است می ریزمش کودکانه
تنها به امید اینکه دنیایی از نو بسازم

غم شکلی از شعر دنیاست دنیا رسیده به تکرار
پس شاعری می کنم تا غم هایی از نو بسازم

انگشت هایم ترک خورد، هر یک بیابانی از درد
باید برای جنونم لیلایی از نو بسازم

من قصه ای ساده هستم ای کاش می شد که یک روز
افسانه ای تازه باشم، نیمایی از نو بسازم

شعر از حسین جنت مکان