خوشیم با غم و اینکار غیرعادی نیست
خوشیم با غم و اینکار غیرعادی نیست
در این جهان که مجالی برای شادی نیست
خزان دو مرتبه تکرار می شود ،چندی ست
چهار فصل خدا هم قراردادی نیست
منم همان که به بخت سیاهش عادت کرد
شبی که در دلش امّید بامدادی نیست
مدام عرصه ی یک اتفاق خود جوشم
منی که هق هق ام اینروزها ارادی نیست
به زور راندمت از خود ،خودت که می دانی
هرآنچه را که نمی خواهی اش زیادی نیست
نخواه سایه ی من سرپناه تو باشد
به سقف های ترک خورده اعتمادی نیست
شعر از جواد منفرد
+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۵/۲۰ ساعت توسط م مهر
|