مهتاب مد , به جزر تنم " تیک" می زند
مهتاب مد , به جزر تنم " تیک" می زند
در نقطه چین شب , بدنم تیک می زند
معروض خدمت همه ی کاینات که ؛
عرض شما به طول تنم تیک می زند
این بغض کهنه هم غزلی تازه داده است
دارد سر گریستنم تیک می زند ...
من خواب و در دلم غزلی وقت ناشناس
هرشب به شاخک سخنم تیک می زند
چیزی در استخوان سرم جیغ می کشد
یک تکه گوشت , در دهنم تیک می زند
امشب چقدر وسوسه ها فلسفی شدند
میل من فرافکنم تیک می زند
همدرد من به خون خمارم دمی بده
در من شعور من شکنم تیک می زند
دنیا تمام , مصرف من شد ولی سرم
چیزی مدرن تر بزنم تیک می زند.. !
این رعشه نیست حالت موزون زندگی ست
تن تیک تاک , تاک تنم , تیک می زند
شعر از سید محمد علی رضازاده
+ نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۵/۲۰ ساعت توسط م مهر
|