ای گریه ام دست تو است این بار محکم باش
زخم زبان این و آن را هم تو مرهم باش

حیف از تو است آخر که پیش هر کسی باشی
تنها دلم! دلداده ی گل های مریم باش

یک ظرف خالی هستی و گنجایشت بالاست
شادی به آدم ها نمی آید پر از غم باش

حالا که دیگر هیچ کس همراه با من نیست
بعد از نماز صبح اگر می شد به یادم باش

دلخوش به این بودم که دلدار خودم هستی
دلگیرم ای دل مایه ی دلداری ام هم باش

***

از ما گذشت آخر، بیا دست از سرم بردار
عاشق شدن مال جوان ترهاست، آدم باش!

شعر از محمدحسین نجفی