نیستی، طی کردن این راه زجرم می دهد
نیستی، طی کردن این راه زجرم می دهد
خاطرات سرد آذر ماه زجرم می دهد
خاطرات قهوه خوردنها و فال قهوه در
کافه های دنج کرمانشاه زجرم می دهد
باز کن آغوش خود را تا کمی گرمم شود
راهروی سرد دانشگاه زجرم می دهد
بیشتر از حال و روز خود برای من بگو!
جمله های مبهم کوتاه زجرم می دهد
دوستم یک هفته پیش، از من سراغت را گرفت
راستش این خیل خاطر خواه زجرم می دهد
***
بودی و حال تمام شعرهایم خوب بود
نیستی، این عاشقانه آه... زجرم می دهد
شعر از زینب اکبری سردهلقی
+ نوشته شده در ۱۳۹۵/۰۶/۲۸ ساعت توسط م مهر
|