ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجرایی است که در حافظه ی دنیا نیست 

نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست

تو گمی درمن و من درتو گمم - باورکن
جز در این شعر نشان و اثری از ما نیست

شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
بادلم طاقت دیدار تو - تافردا نیست

من و تو ساحل و دریای همیم - اما نه!
ساحل این قدر که در فاصله با دریا نیست

محمدعلی بهمنی