بي تو چون هر قهرمان پر غرور ديگري
قصه ام شايد رقم مي خورد جور ديگري

زندگي بعد از صباحي از نمک افتاده بود
عشق آمد با خودش آورد شور ديگري

قبل تو هرکس که آمد مثل من گمراه بود
تکيه ميدادم چنان کوري به کور ديگري

عقده ام را در غيابت هيچکس خالي نکرد
پر نخواهد کرد جايت را حضور ديگري

خسته ام از اينهمه صغري و کبري چيدنت
من که هستم سخت محتاج ظهور ديگري

بي گمان با اين لقب هرچيز ديگر جعلي است
نيست غير از چشم تو درياي نور ديگري

شعر از جواد منفرد