ای تو پریشان کرده خاطر را !
ای تو پریشان کرده خاطر را !
آرام کن این جانِ شاعر را...
دیدارمان فصلی است؟ یا انگار
دل داده ام مرغ مهاجر را؟
ما در کنار هم چرا دوریم؟
باور مکن لفظ مجاور را
ما همسفر بودیم و تو یک شب
ناخواه کشتی یک مسافر را
در آن سفر من نیز میدیدم
در چشم های تو مناظر را
ای آنکه تقدیمِ شما کرده است
ناشاعری ابیات حاضر را،
یک روز در وصف تو خواهم گفت
زیباترین شعر معاصر را
شعر از جواد شیخ الاسلامی
+ نوشته شده در ۱۳۹۴/۰۶/۲۶ ساعت توسط م مهر
|