که یک ستاره ی غمگین و شاد را بکشم
که یک ستاره ی غمگین و شاد!! را بکشم
که مرگ را بنویسم، که باد را بکشم
تمام مرثیه های جهان درون منند
که در نهایت اندوه، داد را بکشم!
کنار آینه می ایستم که در رؤیا
دو تا فرشته ی بی اعتماد را بکشم
دو قلب و تیر... دو سوراخ!... شاعری مرده
برای عشق کدامین نماد را بکشم؟!
شروع می کنم از لحظه ای که... از... از... از...
که آنچه مرد ندارد به یاد را بکشم
«فروغ » مرده و من توی گریه می خواهم
«که گیس دختر سیّد جواد را بکشم *»
شعر از سید مهدی موسوی
* و من چقدر از همه چیزهای خوب خوشم می آید
و من چقدر دلم می خواهد
که گیس دختر سید جواد را بکشم
(کسی که هیچکس نیست، فروغ فرخزاد)
از کتاب "پرنده کوچولو؛ نه پرنده بود! نه کوچولو!"/انتشارات سخن گستر
+ نوشته شده در ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ ساعت توسط م مهر
|