ای مانده بی جواب سوال جدایی ات
ای مانده بی جواب سوال جدایی ات
سردرگمم به قصه ی بی ردپایی ات
بااینکه جنس جاذبه ی هردومان یکی است
پس می زند مرا دل آهنربایی ات
پردیس من تویی که شده رودی از عسل
بر کوه شانه های تو گیس طلایی ات
ما را به سرزمین دلت جای ده ، توکه-
پهناور است نقشه ی جغرافیایی ات!
بازیچه ی مدار نشو پیش من بمان
مهتاب من بس است دگر جابجایی ات
یک شب بیا وفا کن و یک سر به ما بزن
بلکه زیادمان برود بی وفایی ات
شعر ازعلی ارجمند
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۱۱/۲۰ ساعت توسط م مهر
|