مثل همان یک جمله ی آخر خرابم کن
اینبار هم باز از خجالت ، خیسِ آبم کن

تیزآبِ سردابِ شبِ غَسلم ، سرابم کن
میرابِ محرابِ شبابم ، شُربِ خوابم کن

خانه خرابِ ذیحسابِ مستِ شهرم من
نصابِ قابِ چشمِ مخمور ، انتسابم کن

چیزی نمی خواهم ز تو جز یک نگاهِ پاک
قطابِ چشمانت ز من گیر و جوابم کن

حاضر جوابِ منجلابِ راهِ وصلت ، من
یک بارِ دیگر باده نوشِ بی ثوابم کن

یک باده از لعلِ لبت در قهوه ی من ریز
بار گنـاهم باش ، امـا ! ارتکـابم کـن

اصلا قلم بردار و، روی شعرهایم کِش
بر بی تو ماندن توی این زندان مجابم کن

شعر از امیر طاهری