مثل همان یک جمله ی آخر خرابم کن
مثل همان یک جمله ی آخر خرابم کن
اینبار هم باز از خجالت ، خیسِ آبم کن
تیزآبِ سردابِ شبِ غَسلم ، سرابم کن
میرابِ محرابِ شبابم ، شُربِ خوابم کن
خانه خرابِ ذیحسابِ مستِ شهرم من
نصابِ قابِ چشمِ مخمور ، انتسابم کن
چیزی نمی خواهم ز تو جز یک نگاهِ پاک
قطابِ چشمانت ز من گیر و جوابم کن
حاضر جوابِ منجلابِ راهِ وصلت ، من
یک بارِ دیگر باده نوشِ بی ثوابم کن
یک باده از لعلِ لبت در قهوه ی من ریز
بار گنـاهم باش ، امـا ! ارتکـابم کـن
اصلا قلم بردار و، روی شعرهایم کِش
بر بی تو ماندن توی این زندان مجابم کن
شعر از امیر طاهری
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۱۱/۰۸ ساعت توسط م مهر
|