امشب چراغِ خواب را، با بوسه ای خاموش کن
امشب چراغِ خواب را، با بوسه ای خاموش کن
موسیقیِ ملموس در نجوایمان را گوش کن
یک حلقه در انگشتِ من، کُن تا حلال هم شویم
روحِ مرا تسلیم در شرقی ترین آغوش کن
بازیگرِ فیلمی شو با مضمون ِ « عشق وُ عاشقی »
من هم لوَندی می کنم، پِیک ِ عرق را نوش کن
ترکِ موتور بنشان مرا ، آوازِ "ایرج" را بخوان-
اصلاً بدُزدم نیمه شب ، اصلاً مرا بیهوش کن !
رویای معصومت شدم ، آرایشم را پاک کن !
تن را رها از مرزها ، عاری از این تن پوش کن
من سُنّتی تر از تو اَم ،" این حال را از من نگیر"
احساسِ شعرم را رها، در قصه ای خود جوش کن
بعد از پلان ِ آخر ِ این فیلم ، اندام ِ مرا
دعوت به غُسلِ عشق در آواز ِ زیر دوش کن
شعر از صنم نافع
پ / ن : خدایا این حالو از ما نگیر ( بهروز وثوقی در فیلم همسفر )
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۱۱/۰۸ ساعت توسط م مهر
|