بعد از تو عطرم روی صدها بالش دیگر
روی گسل ها در هراس از رانش دیگر

بعد از تو با ساز تمام شهر رقصیدم
هر شب کسی دیگر ، نگاه فاحش دیگر

شاید فراموشت کنم یک لحظه در مستی
مستم ولی دستم پی یک خواهش دیگر

تحلیل جانکاهم که در آیینه پیدا بود
هر روز زخمی تازه و فرسایش دیگر

بعد از تو از هر چیز ترسیدم سرم آمد
از چاله در می آمدم تا چالش دیگر

شاید اگر برگردی اما ... دیر برگشتی
حالا که خوابم برده روی بالش دیگر !

شعر از حنا مشایخ