تا ز شراب نور شد مست دل شکسته ام
تا ز شراب
نور شد مست دل شکسته ام
در به ورود اهرمن بست دل شکسته ام
حسن شکوفه
می کند پای هزار شاخه گل
تا که به عشق می دهد دست دل شکسته ام
درد کهن به
جام من ریخت و از ظلام تن
شکر خدا به تازگی رست دل شکسته ام
آفت اگر به
او رسد مرگ به آرزو رسد
هر که به عشق طعنه زد خست دل شکسته ام
رهگذرا نگاه
کن این که قدم نهی بر آن
برگ خزان رسیده نی ، هست دل شکسته ام
شعر از عباس خوش عمل کاشانی
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۸/۰۲ ساعت توسط م مهر
|