دريا تنش را ، آسمان پيراهنش را
هر كس به او بخشيد سهم بودنش را

دريا نگاهش كرد ، دريا عاشقش شد
می خواست تا بر تن كند پيراهنش را

دل را به دريا زد به دريا زد به دريا
دريا ، به دريا زد ،به دريا زد تنش را

(رفت و  صدف‌ها بر تنش آواز خواندند)


دريا  كنارش بود  ، دريا را نمي‌ديد
دریا كنارش بود ، دريا گفتنش را ـ

نشنيد دريا ... آسمان پايين تر آمد
در موج‌ها حل كرد موج دامنش را

(از آسمان ماهی قرمز چكه مي‌كرد)


من ايستادم ،زندگی پای مرا بست
من چشم بستم، تا نبينم مردنش را

از ابرها تن پوش دزديدم برايش
با باد خواندم تن تتن تن تن تنش را

(برداشتم از شعر دريا را  نميرد...)

شعر از مرحوم سید احمد حسینی


از مجموعه غزل متن  "ساراییسم"

دانلود دکلمه غزل با صدای شاعر