سارا به خواستگار جدیدت سلام کن
"یک"
سارا به خواستگار جدیدت سلام کن
شعر مرا بخوان دم آخر عروسکم
شعر مرا ...، میان غزل ایستاده ای
لبخند می زنی ته دفتر عروسکم
تور سیاه بر سر این واژه ها بکش،
حالا بخند، چای بیاور عروسکم
حالا بخند، حال جهان خوب می شود
تکرار زخم های مکرر ، عروسکم
ای ناگهان هر چه مرا ناگهان تو ،
ای ناگهان هر چه تو را ناگهان من
این دردها به درد دل من نمی خورند
" دو "
دست تو را گرفته کسی که ... ، خطر نکن
اسم مرا دوباره نیاور عروسکم
دست تو را گرفته کسی که... ،فقط برقص
با ساق های خسته لاغر ، عروسکم
این سو تویی و غربت ماشین گل زده
آن سو دل من و لب خنجر عروسکم
خورشید را به خاطر تو سر بریده ام،
با ابرها به خاطر تو گریه کرده ام
این حرف ها به درد سرودن نمی خورند
"سه "
طاقت بیار ، فکر کن اصلا تو نیستی
در زخم گر گرفته ی بستر ، عروسکم
داری در انتهای غزل گریه می کنی
قوی شکسته پر ، گل پرپر ، عروسکم
شعر از مرحوم سید احمد حسینی