من زنده نيستم به تمام دليل ها
بيهود اند نذر و دعا و دخيل ها

من مرده ام بروي سر و چشم گردنم
هي خاك پشت خاك بريزيد بيل ها!

فرياد ميزني كه مرا …دوست …ناگهان
گم ميشود صداي تو در قال و قيل ها

دستت نميرسد به بهاري كه هك شده ست
روزي بروي قامت سرد فسيل ها

موساي چشم هاي مرا را آب برده است
هي زل نزن به چشم عزادار نيل ها

تو اولين ستاره دنباله دار و من
نسلي كه منقرض شده در بين ايل ها

بايد پياده راهي هندوستان شويم
يادي نمي كنند از اين خطه فيل ها

شعر از مهتاب یغما