پنهان شده در جانی و از جان و جهان دور
جان تو مباد از من بی نام و نشان دور

ای چشم و دهان تو سزاوار ستایش
هر چیز به جز بوسه از آن چشم و دهان دور

شیرینی اگر هست از اعجاز لب توست
تلخی شود از آن لب شیرین و جوان دور

انگار که هر گونة تو باغ اناری‌ست
حیف است اگر باشد از آن گونه دهان دور

پیراهنی از بوسه خدا بر تنمان کرد
جز بوی خوش بوسه ز پیراهنمان دور

چشمت نگران دم و دام دگران است
چشم نگرانت ز نگاه دگران دور

آغوش تو آرام‌ترین خانة دنیاست
آرام‌ترین خانه ز دستان خزان دور

شعر از ناصر حامدی