دیر آمدی، از قلب من چون آه بیرون می شوی
دیر آمدی، از قلب من چون آه بیرون می شوی
با وعدههای بی ثمر همراه بیرون می شوی
دیگر مرا یاد رخت بیخود نمیسازد ز خود
چون "ماه نخشب" بیاثر از چاه بیرون می شوی
در کنج دل از بهر تو کاخ و جلالی داشتم
اکنون چو کوچیها از این درگاه بیرون می شوی
گفتی که همراه منی در راه شعر و شاعری
ناخوانده این شعر مرا، گمراه بیرون می شوی
در غلّه زار عشق تو یک خوشه بارآور نشد
از خرمن پرحاصلم چون کاه بیرون می شوی
شعر از اعظم خواجه اف ( خجسته )
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۶/۰۷ ساعت توسط م مهر
|