به رسم بوسه چنان مست کن مرا روزی
به رسم بوسه چنان مست کن مرا روزی
که فوت کوزه گری را به "می" بیاموزی
چه اتفاق عجیبی ست عاشقی ! ناگاه
به خود می آیی و حس می کنی که می سوزی
به هر دری بزن ای اشک تا در این صحرا
برای روز مبادا نمی بیندوزی
چقدر بی تو زمین خورده ام ! به قامت من
حریر تربت خود را چه وقت می دوزی ؟
تو آفتابی و این از بزرگواری توست
که شعله شعله دل ذره را بیفروزی
شعر از سید مهدی موسوی
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۵/۲۵ ساعت توسط م مهر
|