بشنو پس از این دور و برت بوی جنون را
بشنو پس از این دور و برت بوی جنون را
برهم بزن آرامش بیرون و درون را
خود را برسان تا جسد نیمهتمامم
تعقیب کن از پشت درت ردهی خون ر
سونامی خاموش نگاه تو شکسته است
در هر طرفم پنجره و سقف و ستون را
تقدیم تو شعرم، هیجانم، تب و تابم
بخشیدمت ای زن! صدف این حلزون را
...
آمیخته نُستالژی وسوسه باری
با جان و دلم غلغلهی بوقلمون را...
شعر از سهراب سیرت( شاعر افغانستان )
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۵/۲۷ ساعت توسط م مهر
|