چه باید کرد پا در بند دوری های بعد از تو
چه باید کرد پا در بند دوری های بعد از تو
نشستن چشم در چشم صبوری های بعد از تو
چرا در قهوه خانه چشم ها اینقدر تاریک اند
چه غمگین است قلیان ها و قوری های بعد از تو
شبیه جادۀ یک روستای نیمه متروکم
که آشفته است خوابش از عبوری های بعد از تو
غمت با آنچنان سوزی نشسته در صدای شب
که خون می بارد انگشت چگوری های بعد از تو
به نان و نور و داغاداغ آن تن می خورم سوگند
که افتاد از دهان طعم تنوری های بعد از تو
اگر من زودتر رفتم بهشت اصلاً نمی خواهم
نه حوری های قبل از تو نه حوری های بعد از تو
بیا از گوشۀ چشمم بچین اشک و دعایم کن
دعا کن دورباشد چشم شوری های بعد از تو
شعر از آرش شفاعی
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۰۸ ساعت توسط م مهر
|