همین که مرد نشست اظطراب او کم شد
برای گفتن حرف دلش مصمم شد

کلاغ ها همه جا قارقار  می کردند
بدون اینکه بخواهد دوباره  درهم شد

که باد آمد و  آرام روی  موهایش
درخت بیدِ تمام قرار ها  خم شد

همین نشانه ی خوبی ست لحظه ی خوبی ست
اگر نبود چرا سایه ای فراهم شد

که بیشتر بنشینم و کم نگاه کنم
دم و دقیقه به ساعت که باز  دیر م شد

و عصر از سر جایش بلند شد آرام
همین که رفت یکی از کلاغ ها کم شد

شعر از حمید رضا وطن خواه