با دل ِ تنگ ِ خودت قافیه پرداز نباش
پیله تنگ است اگر عاشق پرواز نباش

هیچ کس نیست تو را درک کند می دانم ...!
پس برای اَحدی پنجره ی باز نباش

تو که بر چرخش بی حادثه عادت داری
رو به پایان خودت، نقطه ی آغاز نباش

ماهی تنگ عجب حوصله ای داری تو ...
بس کن اِنقدر نگردُ و پی اعجاز نباش

چشم های تو مرا یاد خودم می آرد
بغض سربسته ی من در پی ابراز نباش

پشت هم پلک نزن حال تو را می فهمم ...
پرده بردار غم و باخبر از راز نباش

ماهی تنگ اگر حوصله ات سر رفته ...
با دل تنگ خودت قافیه پرداز نباش

شعر از سید مهدی نژادهاشمی