هلا نجابت شب آسمان گلدارت
هلا نجابت شب
آسمان گلدارت
عروس
آینه پوش غزل گرفتارت
چه یادگار خوشی
مانده شیخ لطف الله
به
سقف گنبدی آسمان دوارت
شبیه خلوت کریاس
و شور موسیقی است
نوای
چکش و سندان میان بازارت
دلم شبیه به
زنجیرهای اسلیمی
شده
است پیچک و پیچاک بر سپیدارت
خداکند که میان
چهل ستون آوار
شوم
اسیر و نبینم به زیر آوارت
چه شد طراوت
زاینده ای که می آورد
پرنده
های سبکبال را به دیدارت
سی و سه بار به
تسبیح اشک موییدم
مگردوباره
ببینم صبور و سرشارت
چه کام ها که به
کام تو تلخ شد اما
دوباره
ملتمس دامن گنهکارت
نگفتمت که مخند
و نگفتمت که بموی
که
چشم شور فلک می کند نمک زارت
به حوض آینه
پاشویه می کنیم تو را
مگر
که سرد شود دست و پای تبدارت
خداکند که سیاهی
نیاورد امشب
کلاغ
های سیه چرده را به دیدارت
شعر از سعید بیابانکی
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۱۳ ساعت توسط م مهر
|