امشب دلم گرفته و در انحصار توست
پرواز آخرین غزلم در مدار توست

من دارم از تمام جهان دست می كشم
اما دلم هنوز كمی بی قرار توست

آبادی همیشه ازان كلاغ ها
گاهی به فكر دیدن فصل بهار توست

مثل هوای درهم یك اتفاق بد
یك تك درخت خسته كه بی برگ و بار توست

محتاج لطف یك تبر مست می شود
تا بشكند هرآنچه كه بی اعتبار توست

دریاد داشته باش كسی تا ابد هنوز
تنها امیده زندگی اش انتظار توست

بادست و پای بسته در آن گوشه های شهر ...
دلتنگ خواب دیدن باغ انار توست

می خواستم كه با تو دمی. . . آه بگذریم
آرام چشم های كسی در كنار توست

شعر از  سید مهدی نژاد هاشمی