همچون ستاره چشم به راهم نشاندهاند
همچون ستاره چشم به راهم نشاندهاند
مانند شب به روز سياهم نشاندهاند
گرد خبر نميرسد از كاروانِ راز
شد روزها كه بر سر راهم نشاندهاند
در مرگِ آرزو نفسي سرد ميزنم
چون باد در شكنجة آهم نشاندهاند
غافل گذشت قافله شادي از سرم
آن يوسفم كه در دل چاهم نشاندهاند
هر روز شيونيست ز غمخانهام بلند
در خونِ صد اميدِ تباهم نشاندهاند
از پستي و بلنديِ طالع چو گردباد
گاهم به اوج بُرده و گاهم نشاندهاند
از بيمِ خوي نازكِ تو دم نميزنم
آيينه در برابرِ آهم نشاندهاند
شرمم زند به بزمِ تو راهِ نظر هنوز
صد دزد در كمين نگاهم نشاندهاند
در ماتمِ دو روزة هستي به باغ دهر
تنها بنفشه نيست، مرا هم نشاندهاند
شعر از محمد قهرمان
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۱۸ ساعت توسط م مهر
|