كاري كه در مفارقه ديوار ميكند
كاري كه در مفارقه ديوار ميكند
تن از ازل ميان من و يار ميكند
گاهي كه خاك را وطنم فرض ميكنم
در سينهام كسي است كه انكار ميكند
هر صبحدم دژي ز يقين ميشوم، ولي
توفان شك دوبارهام آوار ميكند
بيحرمتيست پا نزدن بر بساط عقل
وقتي كه عشق اين همه اصرار ميكند
خواب آن چنان گرفته كه بايد سؤال كرد
ما را كدام صاعقه بيدار ميكند؟
شعر از مصطفي محدثي خراساني
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۷/۱۸ ساعت توسط م مهر
|