صدای پارس سگ ها صدای گنجشکان
صدای رد شدن کامیون صدای اذان

چراغ های یکی روشن و یکی خاموش
هوای بی تو نه خیلی مساعد گیلان

فضای خسته و دلگیر و داغ و دم کرده
طلوع شرجی ماسوله و نم باران

و من که توی همین بالکن به یاد تو ام
سراغم آمده تردیدهای سرگردان

سراغم آمده لبخند های تکراری
سراغم آمده اندوه های بی پایان

رها نکرده مرا فکر تلخ دوری تو
در این مسافرت بی دلیل و بی چمدان

آهای رود خروشان جاری از دل کوه
مرا دوباره به زاینده رود برگردان

شعر از علی ثابت قدم