به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم
اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم

اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد
غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم

غزل غزل شده ام ای شهید عشق که چون گل
ز عاشقان گریبان دریده ی تو بگویم

هزار مرتبه آتش شدم نشد که غروبی
زخیمه های به آتش کشیده تو بگویم....

به بام برشده ام با عقیق، آینه، سبزه
مگر ز دیدن ماه ندیده ی تو بگویم

به بام بر شده ام تشنه ، با صدای بریده
اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم

شعر از علی رضا قزوه