باغي قديمي هستي و دور و برت پرچين
از پاي تو رد مي شود يک رود پاورچين

هر عصر ، بي بي -باغ ! مي رقصد در آغوشت
دشت و دمن با دامن گلدار چين در چين

هرچند اندوهي که در رگبرگ هايت بود
انداخت بر پيشاني سرو و صنوبر چين ؛

راه درازي مانده تا پاييز ، پس برخيز
از متن سبزت برگ هاي زرد را برچين

تو يک بهار تازه اي و تازگي ها هم
در سنگچين خلوتت يک جفت بلدرچين...

شعر از کبري موسوي قهفرخي