پاي يک مسجد متروک بناي ده ماست
پاي يک مسجد متروک بناي ده ماست
نوتر از منظره ها مقبره هاي ده ماست
خانه هامان گلي و پنجره هامان بسته
فقط اين مسجد متروکه نماي ده ماست
کدخداي ده ما هرچه بگويد حق است
کدخداي ده ما نيست خداي ده ماست
کدخدا را چو خدا قبله حاجت کرديم
کدخدايي و خدايي که بلاي ده ماست
ما از اين زندگي آخر به خدا خسته شديم
اين صدا مختص من نيست صداي ده ماست
خاک نفرين شده ها مرکز طاعون زده ها
تخم آفت زدگي در گل و لاي ده ماست
پدرم از ده بالا که غروب آمد گفت
هرچه بد بختي و درد است براي ده ماست
آي چوپان جوان خسته نباشي بنواز
فقط اين ني لبکت لطف و صفاي ده ماست
شعر از محمدرضا يعقوبي
+ نوشته شده در ۱۳۹۵/۰۶/۱۸ ساعت توسط م مهر
|