برایم گریه كردی ، باز پیداست
صدای هق هقت را می شناسم

میان ناله های پشت دیوار
فریبا گفتنت را می شناسم

مخواه پنهان كنی از من غمت را
سکوت نامه ات را می شناسم

دلت در حسرت پایان هجر است
دل شوریده ات را می شناسم

تمام سال و ماه و هفته و روز
غم دیرینه ات را می شناسم

نمی خواهی مرا غمگین ببینی
نگاه عاشقت را می شناسم

ولی از من مپوشان درد خود را
كه راز سینه ات را می شناسم

مپوشان سرخی چشمان خود را
غروب دیده ات را می شناسم...

دوباره گریه كردی مثل هر شب
نگو نه! عادتت را می شناسم!

شعر از فریبا شش بلوکی