شاخه ای گل می گذاری پـیش من یادت بماند
پیش پـایـم  فرش کردی نـستـرن یـادت بـمانـد

سفره های ساده ای از دل برایـم پهـن کـردی
سادگی های مرا شیریـن سخـن یـادت بمـانـد

شب غزلهایی ز حافظ را در آغوشت بگیر و
بیت بیـتش را تو با بـوسـه زدن یـادت بمـانـد

بوی لبخند تو سهم خوب از ما بهتران اسـت
در خیال بـوی دریـا حـل شـدن یـادت بـمـانـد

شرحه شرحه ازفراقت راغزل ها می نویسند
موج موجـش را میـان چشـم من یـادت بمانـد

آن سپـیــد روسـری را آن نـوار اطلــسی را
عطر آهنـگیـن گـیسـوهای زن یـا دت بـمـانـد

شعر از فریبا جلالیان