می نشیندنرم نرمک روی خواب شاخه ها برف
پاک وزیبا،ژرف وگیرا،حرف دارد با شما برف

می نشیند تا بپیچد بر سپیدی پرنیانی
هرچه کهنه بوریا را این رفیق بی ریا برف

می نشیند عاشقانه پای آوازترانه
تا غزل های سپیدش را بخواند بی صدا برف

قاصد آرامش رویایی این فصل شیرین
نرم می رقصد شبیه قاصدک های رها برف

آب باید شد به رسم برف با لبخند خورشید
همسفر تا سبزه تاگل رود باید بود با برف

شعر از اسماعیل فرزانه