با ضربه ي "تن تن ت تنم"مي رقصد
با ضربه ي "تن تن ت تنم"مي رقصد
مست است پري، در بدنم مي رقصد
وحشي شده ام خون تو را ميخواهم
با خون تو رگهاي تنم مي رقصد
تيغي رگ روياي تو را زد حالا
مرگ است که در پيرهنم مي رقصد
آتش بشود کل جهان مي سوزد
يک مرد که با سوختنم مي رقصد
تا مرگ،نوازش پري با من بود
امشب غزلي در کفنم مي رقصد
شعر از علي رضايي
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۸/۲۸ ساعت توسط م مهر
|