من همینگونه که گشته سپری خوشبختم
من همینگونه که گشته سپری خوشبختم
من به این زندگیِ دربهدری خوشبختم
من نسیمم، نفسآرایِ جهانِ دگران
به خوشیهای جهانِ دگری خوشبختم
روز با وعدة بیهودة شب خوشحالم
شب به امید نسیم سحری خوشبختم
ماهتابا! تو و دارایی و عیشت، خوش باش
من و تنهایی و بی پا و سری؛ خوشبختم
ماهتابا! تو همینقدر که در بیکاری
از سر کوچة ما میگذری خوشبختم
تنِ تو نقرة بازارِ جواهرسازیست
من به دیدار تو در نقرهگری خوشبختم
من همینقدر که در حلقة انگشتر شاه
دلِ درویشِ مرا هم ببری خوشبختم
من نسیمم، چهکسی دیده نسیمی اهلی؟
من همینگونه که هستم سفری خوشبختم
روزها رفت و ازینسان به جهان رد شدهام
باز اینسان که بگردد سپری خوشبختم
شعر از سید رضا محمدی
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۸/۱۴ ساعت توسط م مهر
|