سیگار... ، یعنی باز مردی درخودش گم شد
یعنی دوباره با خودش غرق ِ تجسم شد

خالی شدم از زندگی پاکت به پاکت . آه ...
اصلا حواسم نیست این سیگار ِچندم شد

مردی شبیه ِ رقص ِ ماهی توی شومینه
معشوقه اش در آتش بیگانه هیزم شد

آیا خدایی لای قرآنی هم اصلن هست ؟
یا اینکه او هم مثل تو قاطی ِ مردم شد ؟

سرمایه ام یک جفت چشم خیس بود و هیچ
آن هم فدای تار مویی رنگ ِ گندم شد

دست از سرم بردار ای شعری که می لنگی
شاعر دچار ِ ضعف در طرز تکلم شد

بس می کنم باشد ولی تنها تو میدانی
تنهایی ام قربانی ِ نوعی توهم شد

شعر از مهدی یوسفی نژاد ( لولی وش )