در حيرتم ازاينهمه ترديد تو گاهي
آنگونه رها كردن و اين چشم براهي

كافيست پريشان بكند موي تورا باد
چون پرچمي افراشته در دست سپاهي

شطرنج بهم ريخته ي زندگي ماست
يك عمر به سربازي و يك روز به شاهي !

اي عشق چه كردي كه به نام تو دراين شهر
انگشت نماييم ؛ بخواهي و نخواهي

يك بار فقط موي تورا ديده و انگار
افتاده دل ساده ام از چاله به چاهي !

شعر از بنیامین دیلم کتولی