ترسیم سایه ای که به شب مانده در کمین
دنیای خط خطی شده با اسم و نقطه چین

شب می رود …دوباره به جا می گذاردم
سرگشته در تقابل ما بین عقل و دین

دلتنگ بغض و غربت دنیای دیگرم
جا مانده در کشاکش این ماجرا…ببین

این شب نوشته های پر از خط خطی کم است؟
این ضجه ها که می رسد از عرش تا زمین؟

با من کدام قصه به اخر نمی رسد؟
با من کدام لحظه به اغاز واپسین؟

لبریز می شوم که تو سیراب تر شوی
سرریز از تمامی شب های بعد از این

***

من امتداد اسم تو بودم در این جهان
من ماجرای عشق تو بودم…فقط همین

شعر از مریم سادات افروخته